پرسش و پاسخ زمین فیزیک

چرا در مناطقِ پرخطر زندگی میکنیم؟

اینطور به نظر میرسد که فجایع طبیعی همیشه در بدترین مناطق اتفاق می افتد. زمین لرزۀ سندای Sendai بیش از هشت هزار نفر قربانی گرفت، ۴۵۰،۰۰۰۰ خانه را ویران ساخت، چهار رآکتور اتمی را از کار انداخته و ۳۰۰ میلیارد دلار خسارت به بار آورد. این تنها یکی از آخرین نمونه های چنین فجایع است. بازساخت هاییتی ده ها سال وقت خواهد برد، بسیاری هنوز به ایالت نو اورلین آمریکا بعد از طوفان کترینا برنگشته اند و اندونزی هنوز کمرش را بخاطر سونامی سال ۲۰۰۴ نتوانسته راست کند، و لیست همچنان ادامه دارد. حقیقت اینست که ما در مناطق خطرناکی زندگی میکنیم.

 

ما بنیاد تمدن را بصورت بی نظم و در اماکن بی ثبات بنا نهاده ایم: سواحل، رودخانه ها، دلتاها، و مناطق زلزله خیز. تمام این مناکن، نا امن و در تهدید فجایع طبیعی اند. سواحل همیشه تغییر میکنند و آب همیشه از رودخانه ها سراریز شده و سیلآب می افریند. زمین لرزه ها یک جا زمین را میشکافند و در جای دگر تپه ها ایجاد میکنند. ولی ما بی دلیل در چنین مناطقی اسکان نگزیده ایم. آنچه این مناطق را جذاب میکند همان چیزیست که آنها را خطرناک نیز میسازد. اختلالات دوره یی و تغییر، زایندۀ تنوع، پایابی و وفور است. هر جا که فاجعه یی رخ میدهد فرصت های زیادی برای تکثر موجودات مختلف بوجود می آید و بوم شناسان این را بنام فرضیه اختلالات متوسط میشناسند.

فرضیه اختلالات متوسط یکی از جوابها برای سوال اگزستنشیال زیست محیطی است: چرا گیاهان و حیوانات متفاوتی در نقاط مختلف وجود دارد؟ این اصطلاح توسط جوزف کانل، استاد دانشگاه سانتا باربارا در سال ۱۹۷۸ مهر زده شد. کانِل جنگلات گرمسیر و جزایر مرجانی را مطالعه مینمود و در حین مطالعاتش متوجۀ چیزی عجیب شد. مناطقی که بیشترین تنوع حیاتی را داشتند از لحاظ زمین شناسی بی ثبات تر بودند. در حقیقت، با ثبات ترین و بی خطرترین مناطع، تنوع حیاتیِ نسبتن کمی داشتند. این مشاهدات برای مناطقِ متاثر از فجایع طبیعی نیز صدق میکرد. چنین مناطقی تنوع حیاتشان تقریبن حد اوسط (میانه) سایر مناطق بود. تنوعی که بهترین ترکیب را ایجاد می کند. نه بسیار و گوناگون و نه بسیار اندک و کمیاب. تغییراتِ دوره یی، از دید زیست محیطی چیز خوبی است.

برای مثال، جنگلی را فرض کنید که در آن هیچ حادثه ای برای هزاران یا ملیونها سال اتفاق نیفتاده است. نهایتن دو موجود در چنین شرایطی دوام خواهند آورد. درختی که با خاک، مقدار آب موجود و آفتاب منطقه سازگاری دارد و موجود دیگری که میتواند در سایۀ این درختان و با آفتاب کم و قلت نوع گیاهان زندگی کند. حیواناتِ دیگر یا مجبور به ترک منطقه خواهند شد و یا از بین خواهند رفت. در نهایت این دو نوع موجود زنده تمام منطقه را تصرف میکنند. چنین محیطی هر چند دقیقن به شیوه ای که فرض شده بوجود نخواهد آمد، ولی چنین سناریویی به اندازۀ کافی به حقیقت نزدیک است. هدف نهایی اینست که مناطق باثبات تنوع گیاهان و حیوانات را با مشکل دچار میکنند. هرگاه تغییری در محیط ایجاد میشود، شرایط بهتری برای رشد و ترقی موجوداتی که تحت فشار بوده اند بوجود می آید. از یک نقطه نظر دیگر تنوع خودش نیز ثبات می آورد.  مناطق در معرض خطر از لحاظ موجودیت غذا و منابع غنی ترند. و اینها عواملی اند که مورد توجه اجداد ما در هنگام اسکانشان بوده است. چنین تنوع و وفور غذایی بوده است که به ما توانایی مقابله و تحمل طوفانها و یا زلزله ها را داده است.

امروزه ما با مشکلاتی که پیشینیان ما روبرو بوده اند مواجه نیستیم. دیگر نیازی به اینکه در کنار منابع غذایی و مزارع خود زندگی کنیم احساس نمیشود. آب آشامیدنی لوله کشی شده و ارسال و دریافت مکاتبات آسان گردیده است. ولی با همۀ اینها فرار از گذشته بسیار مشکل است. با وجودی که نیازهای قرنهای گذشته، دیگر صدق نمیکند ولی شهرها هنوز تغییر نکرده اند. ما مخلوقی چسبیده به عادات خود هستیم (ترک عادت موجب مرض است).

دلایل مدنی تنها علت زندگی ما در چنین مناطقی نیست. ما حیوانی هستیم که هنر ما را به خود جذب میکند و ما انسانها عاشق مناظری هستیم که تحت تغییرات شدیدی قرار گرفته اند. ما عاشق دره ها و آبشارها بزرگیم. سواحل کالیفرنیا بخاطر تغییرات و لغزشِ زمینش همیشه مورد ستایش بوده اند. کوه سینت هلن بعد از اینکه قله اش را پراند بازدید کنندگان بیشتری داشته است و رودخانۀ میسیسیپی با وجود تمام خرابی هایی که ایجاد کرده، همیشه جزیی از جذبه های گردشگری آمریکا بوده است.

آنچه که حوادث اخیر را بسیار بزرگ جلوه میدهد، شدت و یا وقفۀ زمانی بین آنها نیست بلکه، جمعیتی است که تحت تاثیرِ این حوادث قرار گرفته اند. شهرها این روزها از همیشه مزدحم ترند و حوادث طبیعی ای که در گذشته جمعیت اندکی را تحت تاثیر قرار میداد، این روزها بخاطر تراکم جمعیت در شهرها، جمعیت بیشتری را نابجا میکند. بهمن (برف کوچ) مردم آلپ و یا آلاسکا را همیشه تهدید میکند ولی اخبار منتشر شده از چنین حوادثی بسیار محدود است. دلیل آن هم جمعیت نسبتن کم این مناطق است. تراکم جمعیت در مناطقِ ساحلی بسیار بالاست و این جوامع عظیم توجه تمام دنیا را در هر حادثه به خود جلب میکنند.

این بدین معنا نیست که ما باید مناطقِ ساحلی و یا اماکنِ زیبایی که در آن زندگی میکنیم را ترک کنیم. ما همیشه از تغییر و انتقال به مناطق جدید هراس داریم و لجاجت ما برای تغییر همیشه مانع کوچ ما به مناطق جدید شده است. اگر فرضیۀ اختلالات متوسطی وجود نداشت، اهرام مصر هم بوجود نمی آمدند. ما در جهانی زندگی میکنیم که همیشه شاهد تغییراتِ اقلیمی بوده است، این حقیقتی تازه نیست، همیشه بوده است و همیشه خواهد بود.

 

منبع: ساینتفیک امریکن

نویسنده: تم د چانت

اتصال: http://www.scientificamerican.com/blog/post.cfm?id=why-we-live-in-dangerous-places-2011-03-28

نظری بدهید